کاربری
میتوان گفت اولین اصل در هر طرحی پاسخگویی به کاربریهای مجموعه و نیازهای کاربران است. در طراحی فضای داخلی علاوه بر توجه خاص به اصول زیبایی شناسی و پاسخگویی به نیازهای روحی کاربران لازم است نیازهای جسمی و فیزیکی آنها را نیز به بهترین وجه پاسخ دهیم. برای شروع لازم است از کارفرما بخواهیم کاربریهای مورد نیاز در فضایی معین را شرح دهد و بر اساس گفتههای او برنامه فیزیکی طرح را که پیش شرط طراحی است تهیه کنیم، در کنار نام فضاها و متراژ آن ها میتوان توضیحاتی را اضافه نمود که نشان دهنده کیفیت فضا هستند. در یک طراحی خاقانه میتوان فضاها را به نحوی منعطف خلق کرد که ل هر یک از کاربریها بتوانند در داخل همدیگر بلغزند، ترکیب و یا تبدیل شوند.

وحدت و هماهنگی
وحدت و هماهنگی کلی طرح به این معنا است که کلیه خطوط، اشکال، رنگ ها، بافت ها و الگوها در کنار یکدیگر کلیتی یکپارچه ایجاد کنند. وحدت به یکپارچگی و نبود اغتشاش بصری در کلیت فضا و نحوه ارتباط عناصر تشکیل دهنده فضا اشاره دارد در حالی که هماهنگی به ماهیت عناصر شکل دهنده یک مجموعه و حس مشترک آن ها وابسته است. به عنوان نمونه استفاده از رنگ های مایم در عناصر به کاررفته در یک فضا ل می تواند حسی از آرامش را القا نماید و موجب هماهنگی در کل طرح گردد و این هماهنگی عناصر میتواند نهایتاً حس وحدت و یکپارچگی را خلق کند. در یک فضای مدرن بهتر است از مبلمان و قطعات تزیینی مدرن استفاده شود و در یک فضای سنتی عناصر سنتی به کار رود به نحوی که از لحاظ بصری حسی از وحدت و یگانگی ایجاد شود. هدف نهایی این است که با در کنار هم قرار دادن رنگ ها، سبک ها و فرم ها فضایی را خلق نماییم که تاثیری عمیق و شورانگیز بر انسان ایجاد نماید.

ریتم
ریتم نوعی توالی هماهنگ عناصر در فضا است. ریتم در موسیقی بسیار قوی تر حس میشود و تکرار نتهای مختلف با فواصل گوناگون است که در نهایت صدایی دلنشین تولید میکند، در معماری نیز توالی و نحوه چیدمان عناصر در کنار یکدیگر باید به نحوی باشد که موسیقی دلنشین فضا نواخته شود. حس ریتم می تواند از طریق تکرار عناصر و حتی تضاد برخی از آن ها القا شود و در نهایت جاذبه بصری ایجاد نماید. استفاده از رنگ ها و الگوهای مشابه در فواصل معینی در فضا نیز میتواند این حس را تشدید نماید. مثا میتوان تابلوهای مربع با تم مشابه را در کنار هم در فضا تکرار کرد که با استفاده از فرمهای منحنی و دوار در تابلوها، بافت و فرش کف این تم ایجاد میشود. استفاده از وسایل تزیینی نیز در ایجاد و تشدید ریتم خاصی موثر هستند.

نقطه تاکید در طراحی داخلی
تاکید در واقع به نقاط کانونی در فضا اشاره دارد. نقطه کانونی به مهمترین قسمت اتاق اشاره میکند. در فضاهای بزرگتر میتوان چند نقطه کانونی تعریف کرد. در یک فضای نشینمن، شومینه و یا تلویزیون میتوانند نقاط تاکید باشند. نقطه تاکید در یک فضا میتواند با ابعاد متفاوت، رنگ و بافت متضاد و یا با نحوه چیدمان مبلمان مشخص شود، نقاط تاکید فضا را به نحوی هدفمند میکنند.

مقیاس
تناسبات به رابطه بین اندازه دو شئی نسبت به همدیگر گفته میشود در حالی که مقیاس بر چگونگی این رابطه و رابطه این اندازه با زمینه و فضای کلی طرح تمرکز دارد. مثا اندازه و مقیاس شمعدان روی میز در یک فضای غذاخوری کوچک و خودمانی با مقیاس و اندازه آن در یک فضای اشرافی کاماً متفاوت است. بنابراین اندازه و مقیاس اشیا در هر فضا با توجه به نوع و سبک آن فضا کاماً متفاوت است. در برخی موارد استفاده از یک شئی بزرگتر از حد معمول باعث جلب نظر و توجه به نقطهای خاص میشود که میتواند نقطه کانونی هم باشد. در فضای با ابعاد بزرگ اشیایی با ابعاد بزرگ لازم هستند به نحوی که کل فضا را پوشش دهند. در فضای با ابعاد کوچک اشیا با مقیاس کوچکتر لازم است اما میتوان چند شئی با اندازه بزرگتر از حد معمول هم استفاده کرد به نحوی که فضایی رویاییتر ایجاد شود و این حس القا شود که فضا از حدی که به نظر میآید بزرگتر است.

تعادل
منظور از تعادل در واقع هنر خلق تعادل بصری در فضا است. این تعادل از طریق تقارن، هندسه معین یا به وسیله عناصر تزئینی و آثار هنری ایجاد میشود. در حالت تقارن چیدمان مبلمان در یک سمت فضا مشابه سمت دیگر است. در حالت چیدمان غیرمتقارن میتوان تعادل را از طریق استفاده از وسایل تزئینی ایجاد نمود به نحوی که وزن بصری در هر سمت مساوی باشد و البته این کار دشوارتری نسبت به حالت قبلی است. در هنگام طراحی باید توجه داشتهباشیم که رنگها، بافتها، مبلمان، وسایل تزئینی، پنجرهها و سایر عناصر موجود در فضا با یکدیگر در تعادل قرارگیرند.